چه بی صدا رفت
چه آرام و بی ریا رفت
او رفت ، اما از قلبم هیچگاه نرفت.
روزها رفتند، اما یاد او از خاطره ها نرفتند .
خورشید رفت ، غروب آمد ، اما نام او از دلم نرفت و مهرش همیشه در
کنج دلم ماند.
او هست اما نیست ، او در قلب من است اما در کنارم نیست.
او رفت ، سهم من از رفتن او قطره های بی گناه اشکهای من بود.
او رفت اما هنوز قصه پا برجاست ، زندگی تمام نشده ، صدایش همیشه
برایم آشناست.
او رفت ، اما من هنوز هستم ، او هست ، زیرا من نیمه ی دیگری از او
هستم.
ما یکی هستیم ، او رفت اما هنوز به عشق هم زنده هستیم ، او نیست
، اما به عشق هم عاشق هستیم.
دسته گلی از گلهای نرگس چیده ام ، به یادت در طاغچه ی اتاق
گذاشته ام ، عطر تو همیشه در اتاقم پیچیده ، یاد تو هنوز از خاطر گلها
بیرون نرفته.
آن زمان که تو بودی ، دنیا برایم بهشت بود ، این تقدیر و سرنوشت بود
که تو رفتی ، اما هنوز هم دنیا برایم زیباست ، زیرا یاد تو همیشه در
دلهاست.
او رفت ،
چه بی صدا رفت ،
چه آرام و بی ریا رفت…
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.