باران تنهایی
تاريخ : یک شنبه 30 / 10 / 1390برچسب:, | 21:59 | نویسنده : mahdieh

 

دلم براي تو تنگ است و در نبود تو، حضور من امنيتي براي خود از

شور احساس نميبيند!

آه... که دلم بهانه اولين ديدار را ميکند، اولين نگاه و اولين کلام؛

آري، اگر بخواهم شرح کننده وجودت باشم، آنقدر از دوريت غمگينم

و آنقدر منتظر وجود ورودت هستم که زمانه از آه سوزان من سودائي

ميکند

صداي جانسوزم را بشنو! که از ته قلب صدايت ميکند و از صميم دل

دوستت دارد

بيا و ببين چقدر عاشقم و چقدر خواهان تو!

چون ميدانم آنچه ميماند "عشق" است و آنچه ميگذرد "عمر"!

پس بيا و ببين که چقدر عاشقم حتي اگر با شلاق جدائي تنبيهم کني

چون ميدانم بي تو برايم امنيت نيست!!!

اي آرام بخش وجودم! بيا و باورکن چشمانم فقط تورا ميبيند و دلم فقط

بهانه تورا ميگيرد و من عاشق فقط دلم به نگاه تو خوش است؛

...حتي اگر مستانه ترين چشمها را مقابل ديدگانم خمار کنند من فقط

ناز چشمان تورا ميخواهم

با تمام وجودم نام تورا ميبرم و با تمام احساسم برايت مينويسم که ...

دوستت دارم

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پیچک